کد مطلب:235276 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:264

آداب سفر و زیارت
در سفر شرعی، نیت و انگیزه ی از همه مهمتر و در حقیقت، مایه ی اصلی حركت است و هر كس در هر سفر زیارتی به اندازه ی خلوص نیتی كه دارد، از مزایای آن بهره مند می شود؛ بنابراین باید به خویشتن خویش رسید و تصفیه ای در گفتار و كردار و رفتار و اخلاق خود به وجود آورد و خودستایی، خودنمایی، دروغگویی و مراعات نكردن حقوق دیگران را از خود دور ساخت سپس با عزمی راسخ پای در سفر زیارت نهاد.

و به قول حافظ:



در بیابان گر به شوق كعبه خواهی زد قدم

سرزنشها گر كند خار مغیلان غم مخور





[ صفحه 103]



یا به قول سعدی:



جور دشمن چه كند گر نكشد طالب دوست

گنج و مار و گل و خار و غم و شادی بهم اند



هر مسافر، خواه زائر و خواه غیر زائر، برای بیمه شدن در سفر، باید به حضرت رضا علیه السلام متوسل شود و این دعا را بخواند!

اللهم انی اسئلك بحق ولیك الرضا، علی بن موسی الرضا الا سلمتنی به فی جمیع اسفاری فی البراری و الجبال و القفار و الاودیة و الحیاض من جمیع، اخافه و احذره انك رؤوف رحیم.

محدث قمی رضوان الله علیه در كتاب باقیات الصالحات، در حاشیه مفاتیح در صفحه ی 1156 - 1153 می نویسد:

هر كس برای حاجتی از خانه اش به قصد سفر خارج می شود و مایل است كه او را سالم برگردانم و حاجتش برآورده شود، در موقع خارج شدن از منزل بگوید:

بسم الله مخرجی و باذنه خرجت و قد علم قبل ان اخرج خروجی و قد احصی علمه ما فی مخرجی و مرجعی توكلت علی الا له الاكبر توكل مفوض الیه امره و مستعین به علی شؤونه مستزید من فضله مبرء نفسه من كل حول و من كل قوة الا به خروج ضریر خرج بضره الی من یكشفه و خروج فقیر خرج بفقره الی من یسده و خروج عآئل خرج بعیلته الی من یغنیها و خروج من ربه اكبر ثقته و اعظم رجائه و افضل امنیته الله ثقتی فی جمیع اموری كلها به فیها جمیعا استعین و لا شی ء الا ما شاء الله فی علمه اسئل الله خیر المخرج و المدخل لا اله الا هو الیه المصیر.

محدث قمی در آداب زیارت امام حسین علیه السلام می نویسد:

علما در احوال اصحاب كهف نقل كرده اند كه آنها از مخصوصین دقیانوس و به منزله ی وزرای او بودند؛ وقتی رحمت خدای تعالی شامل حال آنان شد، به فكر



[ صفحه 104]



خداپرستی و اصلاح كار خود برآمدند و صلاح خود را در این دیدند كه از مردم كناره گیرند و در غاری مأوی گرفته و به عبادت خدا مشغول شوند.

سوار بر اسب شدند و از شهر بیرون رفتند هیمنكه سه میل راه پیمودند، تملیخا كه یكی از آنها بود گفت: برادران! انزلوا عن خیولكم و امسوا علی ارجلكم.

از اسبهای خود پیاده شوید و پیاده راه بسپرید، شاید خدا بر شما ترحم كند و گشایشی در كارتان پدید آید، پیاده شدند و در آن روز، هفت فرسخ پیاده راه رفتند تا آنكه پاهایشان مجروح و خون از آنها جاری شد.

اگر ما امروز نمی توانیم از مسافرت با هواپیما یا ماشین سواری آخرین سیستم، چشم پوشی كنیم لااقل، از اسب خودخواهی و كبر، پیاده و بر مركب تواضع و فروتنی سوار شویم.

خواندن دعای سفر، در موقع خروج از منزل، مستحب است.



كاروانی كه بود بدرقه اش لطف خدا

به تجمل بنشیند به جلالت برود.



هنگام سوار شدن بر وسیله ی سواری خواندن آیات پنج سوره كه در ص 96 ذكر شده و دعای اللهم انی استودعك... برای او سودمند است.

سید بن طاووس رضوان الله علیه در امان الاخطار در مورد انگشتر می نویسد:

محمد بن قاسم بن علاء، از صافی خادم امام علی النقی علیه السلام نقل كرد و گفت: از حضرت امام علی النقی علیه السلام اجازه گرفتم تا به زیارت جدش، حضرت رضا علیه السلام، بروم.

فرمود: با خود انگشتری داشته باش كه نگینش عقیق زرد باشد و نقش نگینش، ما شاء الله لا حول و لا قوة الا بالله استغفر الله و بر روی دیگر نگین، محمد



[ صفحه 105]



و علی، نقش كرده باشند چون این نگین را با خود داری، از شر دزدان و راهزنان، امان یابی و سالم بمانی و دینت را بهتر حفظ كند.

خادم گفت: آمدم و انگشتری كه حضرت فرموده بود، تهیه كردم.

پس از آن برگشتم كه وداع كنم؛ بعد از وداع، قدری كه دور شدم، فرمود: صافی! گفتم: لبیك سیدی!

فرمود: انگشتر فیروزه هم با خود باید داشته باشی، در بین راه توس و نیشابور شیری، به شما و قافله برخواهد خورد. و از حركت قافله جلوگیری خواهد كرد تو پیش برو. و آن انگشتر را به شیر بنمای. و بگو، مولای من می گوید: از جلو راه دور شو.!

و باید كه بر یك طرف نگین فیروزه (الملك لله) نقش كنی، و در طرف دیگرش «الملك لله الواحد القهار»؛ زیرا كه نقش انگشتر امیرالمؤمنین علیه السلام (الله الملك) بود. چون خلافت به آن جناب رسید، الملك لله الواحد القهار، نقش كرد. و نگینش فیروزه بود. و چنین نگینی انسان را از حیوانات درنده امان می بخشد و باعث ظفر و غلبه در جنگها می شود.

صافی می گوید: به سفر رفتم، به خدا سوگند، در همان مكان كه حضرت فرموده بود، شیر بر سر راه آمد و آنچه فرموده بود، انجام دادم. شیر برگشت. وقتی از زیارت، برگشتم، جریان سفر را برای امام علیه السلام نقل كردم. فرمود:

یك چیز، ماند، كه نگفتی. گفتم: آقای من! شاید فراموش كرده باشم.

فرمود: شبی كه در توس نزدیك قبر شریف به سر می بردی، گروهی از جنیان به زیارت قبر آن حضرت آمده بودند؛ آن نگین را در دست تو دیدند و نقش آن را خواندند و از دست تو بیرون آوردند؛ بیماری داشتند؛ آن انگشتر را در آب شسته، آن آب را به بیمار خود دادند و بیمارشان شفا یافت؛ بعدا انگشتر را



[ صفحه 106]



برگرداندند تو قبلا در دست راست كرده بودی؛ آنها در دست چپت كردند. از این مطلب تعجب كردی و علتش را نمی دانستی. نزدیك سر خود یاقوتی یافتی و برداشتی اینك همراه تو است. آن را به بازار ببر. و به هشتاد اشرفی خواهی فروخت؛ این یاقوت؛ هدیه ی آن جنیان است كه برای تو آورده بودند.

صافی گفت: آن یاقوت را به بازار بردم و به هشتاد اشرفی فروختم. چنانكه سرورم فرموده بود. [1] .

خواندن آیه ی 85 سوره ی «قصص».

«بسم الله الرحمن الرحیم»

ان الذی فرض علیك القرآن لرادك الی معاد، فالله خیر حافظا و هو ارحم الرحمین.

و آیه 3 سوره ی «زخرف»

سبحان الذی سخرلنا هذا و ما كنا له مقرنین.

بسیار خوب است. همراه داشتن انگشتر عقیق و فیروزه و تربت امام حسین علیه السلام مستحب است؛ و چنانكه قبلا هم ذكر شد؛ مسافر در آغاز سفر «آیة الكرسی و دعای اللهم انی استودعك الیوم نفسی و اهلی...» را باید بخواند مسافرانی كه با وسیله ی سواری خود به سفر می روند. در مسیرهایی كه محراب مسجد یا قبرستان مسلمانان نیست تا جهت قبله را به وسیله ی آنها تشخیص دهند؛ به همراه داشتن قبله نمای رزم آرا - كه زاویه ی انحراف را تعیین كرده است - برای استفاده با شرایط خاص آن لازم است.

آورده اند كه شخصی در خانه ی خدا پشت به كعبه نماز می خواند وقتی علتش را پرسیدند، گفت: من درجهتی كه قبله نمایم نشان می دهد، نماز می خوانم.



[ صفحه 107]



من در چند سال پیش با آقای دكتر بسیار متدین و وارسته ای - كه حتی از سود حساب پس اندازش هم استفاده نمی كرد - همسفر بودم؛ در شهری كه برای ادای فریضه ی نماز با هم بودیم در جهتی ایستاد كه برخلاف قبله ی مساجد، بیش از سی درجه انحراف داشت؛ با وجود اینكه فقها قبله ی مسجد را كافی می دانند (مگر اینكه برخلاف آن علم داشته باشند).

وقتی علتش را پرسیدم، گفت: من از قبله نما استفاده می كنم، وقتی قبله نما گذاشتیم، معلوم شد كه ایشان به طرف قطب، نماز می خوانند نه به طرف قبله؛ زیرا عقربه ی قبله نماها در جهت قطب می ایستد كه باید در هر مكانی زاویه ی انحراف قطب و قبله را تعیین نمود؛ بنابراین باید توجه داشت كه از هر قبله نمایی، بدون در نظر گرفتن شرایط خاص آن، نمی توان استفاده كرد.

بر هر مسلمان، خصوصا هر زائر، لازم است كه به نماز و اوقات آن، بسیار اهمیت دهد.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر نماز فریضه، بهتر از بیست حج و هر حج، بهتر از خانه ای پر از طلاست كه در راه خدا صدقه دهند.

معمولا بعضی از مسافران، در سفرها ممكن است به نماز چندان اهمیت ندهند؛ اما برای زائر، بسیار زشت و قبیح است كه به زیارت ائمه علیهم السلام - كه عملی مستحب است - بپردازد؛ ولی به نماز فریضه - كه در قیامت اولین پرسش از آن خواهد بود - چندان بی توجهی از خود نشان ندهد و در ادای آن اهمال و سستی كند.

در سفر زیارتی، خوشرفتاری با همراهان و ترك مجادله ی بیهوده و پرهیز از خودخواهی و خود را بر دیگران مقدم داشتن را باید در نظر داشت.

در سفرهای گروهی، خصوصا كسانی كه خودروهای شخصی دارند؛ پیوسته رفقای همراه خود را باید ببینند.



[ صفحه 108]



امام ششم علیه السلام فرمود:

هر كس در بیابان از همسفر مؤمن خود به اندازه ای سبقت بگیرد كه دیگر او را نبیند مسؤول خطر خواهد بود كه احتمالا در راه برایش پیش خواهد آمد.

مسافر در سیر و سفر باید سه خصلت داشته باشد:

1- اخلاقی كه با همراهان خود بخوبی رفتار كند.

2- بردباری و حلمی كه خشم خود را مهار كند.

3- پارسایی و ورعی كه او را از گناهان نگه دارد.

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: از مروت نیست كه انسان هر بد و خوبی كه در سفر می بیند بازگو كند. [2] .

قال رسول الله صلی الله علیه و اله: سید القوم خادمهم فی السفر. [3] .

رسول اكرم (ص) فرمود: با شخصیت ترین اشخاص در سفر، كسی است كه خدمتكار همسفران خود باشد.

مرحوم حاجی اعتماد سرابی - كه از وعاظ و علمای مشهد مقدس بود - می گفت: من در سفر عتبات، با مرحوم شیخ مهدی واعظ خراسانی و محدث جلیل القدر، شیخ عباس قمی همسفر بودم؛ با اینكه محدث قمی از هر جهت بر مابرتری داشت دائما در حمل و نقل اثاث بر ما سبقت می گرفت و حتی یك بار هم نشد كه از اتومبیلی پیاده شویم كه اثاث و چمدانهای خود را خودمان برداریم. [4] .

شهید مطهری از بحارالانوار نقل می كند، كه كاروانی آهنگ مكه داشت همینكه به مدینه رسید، چند روزی استراحت كرد و بعد به مقصد مكه حركت نمود،



[ صفحه 109]



در بین راه مكه و مدینه، در یكی از منازل، اهل قافله، به مردی برخوردند كه با آنها آشنا بود. آن مرد، در بین صحبت با آنها متوجه شد كه شخصی با چابكی و نشاط مشغول خدمت اهل قافله است در لحظه ی اول او را شناخت و با تعجب پرسید: این شخص را می شناسید؟! نه. او را نمی شناسیم؛ در مدینه به ما ملحق شد؛ مردی صالح و پرهیزگار است. مگر این شخص كیست؟

این علی بن الحسین علیه السلام است. جمعیت. آشفته برخاستند و پای امام را بوسیدند و گفتند: این چه كاری بود كه انجام دادید؟

ممكن بود - خدای ناخواسته - جسارتی از ما سرزند و مرتكب گناهی بزرگ شویم.

فرمود: من عمدا شما را - كه مرا نمی شناختید - برای همسفری اختیار كردم؛ زیرا گاهی با كسانی كه مرا می شناسند مسافرت می كنم؛ آنها به خاطر رسول الله صلی الله علیه و اله نسبت به من زیاد شفقت و مهربانی می كنند؛ از این رو مایلم همسفرانی انتخاب كنم كه مرا نشناسند تا بتوانم به سعادت خدمت رفقا نایل شوم.

روایت مهم دیگر:

ابوهارون روایت كرده است كه من با جمعی در خدمت امام ششم علیه السلام بودم. آن حضرت فرمود: برای چه ما را خوار می كنید؟!

مردی خراسانی برخاسته، گفت: به خدا پناه می بریم از اینكه شما را خوار یا به اوامرتان بی اعتنائی كنیم.

فرمود: آری، تو خود، یكی از آنان هستی كه مرا خوار كردی. آن مرد گفت: به خدا پناه می برم كه این كار را مرتكب شده باشم.

فرمود: وای بر تو! آیا زمانی كه در جحفه [5] بودی صدای فلان كس را



[ صفحه 110]



نشنیدی كه به تو پیشنهاد كرد كه از پیاده روی خسته شده ام؛ مرا به قدر یك میل سوار كن.

تو سرت را بلند نكردی و با بی اعتنایی از او دور و موجب خواری و ذلت سرشكستگی او شدی.

هر كه مؤمنی را خوار كند ما را خوار نموده و حرمت خدا را ضایع كرده است. [6] .

انسان در سفرها، خصوصا سفرهای زیارتی كارهای مخصوص خود را به دیگران نباید تحمیل كند.

مردی از سفر حج برگشته بود و سرگذشت مسافرت خود و همراهانش را برای امام شششم علیه السلام تعریف می كرد.

مخصوصا یكی از همسفران خود را بسیار می ستود و می گفت: كه او چه مرد آقایی بود؟ ما به همراهی چنین مرد شریفی افتخار می كردیم؛ او یكسره مشغول عبادت بود. همینكه در منزلی فرود می آمدیم، او فورا به گوشه ای می رفت و سجاده اش را پهن كرده به عبادت مشغول می شد. آن حضرت فرمود: پس چه كسی كارهای مخصوص او را انجام می داد و یا مركبش را تیمار و مراقبت و به خوراك آن رسیدگی می كرد؟

گفت: ما با افتخار كارهای او را انجام می دادیم و او فقط به كار مقدس خود مشغول بود.

آن حضرت فرمود: بنابراین شما از او برتر بوده اید. [7] .



[ صفحه 111]



خوب توجه كرده، ببینید كه رسول اكرم صلی الله علیه و اله خود چگونه رفتار می كرد؟

قافله چند ساعت راه پیموده بود؛ آثار خستگی در سواران و مركبها پدیدار گشته بود؛ همینكه به منزلی رسیدند - كه در آنجا آب بود - قافله فرود آمد.

رسول اكرم صلی الله علیه و اله - كه همراه قافله بود - شتر را خوابانید؛ قبل از هر كاری، همه در فكر بودند كه خود را به آب رسانند و مقدمات نماز را فراهم سازند رسول اكرم صلی الله علیه و اله بعد از آنكه پیاده شد، به طرفی كه احتمال می داد، آب در آنجا هست روان شد؛ ولی بعد از پیمودن مقداری راه، بدون اینكه با كسی سخن بگوید، به طرف مركب خود برگشت.

اصحاب و یاران با تعجب با خود گفتند: شاید اینجا را برای فرود آمدن مناسب ندیدند و می خواهند فرمان حركت بدهند.

چشمها مراقب و گوشها، منتظر فرمان بود.

وقتی به شتر خود رسید، زانوهای آن را بست؛ دو مرتبه به سوی مقصد خود در جستجوی آب رفت. فریاد اصحاب بلند شد كه چرا به ما فرمان ندادید؟ تا این كار را انجام دهیم؛ فرمود: هرگز در كارهای خودتان از دیگران كمك نگیرید ولو یك قطعه چوب مسواك باشد. [8] .

این رفتار خوش در سفر، شامل بسیاری از مسائل اخلاق است، كه یكی از آنها كمك به همسفران و بار خود را به دوش دیگران نینداختن است.

ابن اعثم در ارجوزه ی خود چنین گفته است:



و الیحسن الانسان فی حال السفر

اخلاقه زیادة علی الحضر





[ صفحه 112]





و لیدع عند الوضع للخوان

من كان حاضرا من الاخوان



انسان، اخلاق خود را در سفر بیشتر از حضر باید خوب كند.

وقتی سفره برای خوردن غذا پهن می كند، دوستان حاضر در سفر را به خوردن غذا دعوت كند.

امام ششم علیه السلام از پدران خود نقل كرد كه امیرالمؤمنین علیه السلام در سفری با مردی (كتابی)؛ یعنی، یهود یا نصرانی، همسفر بود.

ذمی به ایشان گفت: قصد كجا دارید؟ فرمود: به كوفه می روم. ذمی بر سر دو راهی كوفه، راه خود را در پیش گرفت؛

اما امیرالمؤمنین علیه السلام برخلاف انتظار او، از راه ذمی راه را ادامه داد. همسفر آن حضرت، با تعجب گفت: مگر نگفتی به كوفه می روم؟ فرمود: چرا. گفت: این راه كوفه نیست. فرمود: پیامبر، علیه السلام چنین دستور داده است كه از كمال خوش رفاقتی در سفر، این است كه رفیق همسفر خود را چند قدمی بدرقه كنی.

ذمی گفت: آمدن شما فقط برای این است؟ فرمود: آری.

ذمی گفت: البته هر كه از آن حضرت پیروی كرده؛ به خاطر اخلاق كریمه او بوده و این یكی از آنهاست كه او دستور داده. من تو را گواه می گیرم كه به دین شما داخل شدم. [9] .


[1] نقل از مفاتيح الجنه، ص 540.

[2] ص 479، مكارم الاخلاق.

[3] مكارم الاخلاق.

[4] راهنماي حرمين شريفين، ج 2، ص 84.

[5] حجفه: روستاي بزرگي است بر سر راه مكه به مدينه، ص 102، حرمين شريفين.

[6] راهنماي حرمين شريفين، ج 2، ص 86، به نقل از كافي.

[7] مااين جريان را از راهنماي حرمين شريفين نقل كرده ايم؛ اما درج 8، مستدرك الوسايل، ص 220 به نقل از غوالي اللئالي اين جريان را به رسول اكرم صلي الله عليه و اله نسبت مي دهد كه فرمود: «كلكم افضل منه» همه ي شما از او بهتر هستيد.

[8] راهنماي حرمين شريفين، ج 2، ص 88.

[9] كافي، ص 503، باب حق رفيق در سفر.